متن عاشقانه بلند
تصور می کنم تو هر روز قشنگ تر می شوی و من هر روز عاشق تر،
گویی همه اشعار و منظومه های عاشقانه را برای تو سروده اند عزیزم.
کلمات حقیرند و من ناتوانم، ناتوان از گفتن این که چه اندازه تو را دوست دارم
من این شب بیداری را دوست دارم
من این آشفتگی را دوست دارم
بغض آسمان دلتنگی را دوست دارم
روزها گذشت و دلم عاشق شد، زمانی که بیشتر گذشت، دلم مجنونت شد
من این جنون را دوست دارم
از دلم چه بگویم، از این روزها چه بگویم، هر چه بگویم،
این تکرار لحظات با تو بودن را دوست دارم
بیتابم، با دوری ات ساختم، در انتظار آمدنت هستم،
من این انتظار و بی تابی ها را دوست دارم
برای اینکه تو را دارم، برای اینکه به عشق تو بیتابم،
به عشق تو اینجا همانند یک پرنده گرفتارم
به عشق تو در مقابل غروب آفتاب نشستهام،
این غروب را با همه ناخوشی هایش دوست دارم
من این بی رحم هایت را دوست دارم، هر چه با دلم سرد باشی،
من این سرمای وجودت را نیز دوست دارم
من این بی مهری هایت را دوست دارم، هر چه آزارم دهی،
من آزار و اذیت هایت را دوست دارم
هر چقدر می خواهی با دلم بازی کنی،
من این بازی کردنت را دوست دارم
بی تفاوت بودنت را دوست دارم، اینکه به دیدارم نمیآیی هم بماند،
مغرور بودنت را نیز دوست دارم
تو یک طرف باشی و تمام غصه های جهان هم همان طرف،
من تو را با تمام غصه هایت دوست دارم
هر چه بگویی دوست دارم، هر چه باشی دوست دارم، من تو را دوستت دارم
دلم با تو بودن را می خواست،
و اگر اینجا بودی در برابرت زانو می زدم و به قصد پرستیدنت،
همه رازهای قلبم را تقدیم تو می کردم
محبوب ترینم، لازمه زندگی ام، تو مانند هوایی هستی که
برای تنفس به آن نیاز دارم.
توان لحظات بی تو بودن را ندارم،
دلتنگی ات دنیا را برایم تیره و تار می کند و نبودنت جهان را برایم
به زندانی با دیوارهای بلند تبدیل می کند که راه گریزی از آن نیست
من و تو
گر هیچ نباشد جز تو
تو هستی و امید باران
نگاهت طراوت تک تک لحظات من است
و باران طراوت زمین
دیگر چه می خواهم
من و این همه لحظه های پر طراوت و امید باران
خوشبختی را لمس نکنم
درمان باید کرد حس لامسه ام را
دوست داشتن تو بزرگترین نعمت دنیاست
منو خوشحال میکند و لبخند را به جهانم هدیه میکند
حتی این روزها گاهی پرواز میکنم
من این دوست داشتن را بیشتر از هر چیز در این جهان دوست دارم
قلبم در میان گرمای حضورت پر از حرارت می شود
و نفسم در آتشکده ی احساست به شماره می افتد
حرف های پر از مهرت هدیه ایست پر از آرامش
تا مرا یاری دهد در میان این همه شور
تا کنار تو بودن را تاب آورم
شروع شورش شور و شادیم دوستت دارم
زمانی که نگاه تو را دارم، حس میکنم زندگی رنگی به خود گرفته،
حال و هوایم لطیف، همیشه خوب، در آن سمت نگاه تو درگیر آرامشم.
همین که تو را دارم، برایم کافی است.
همیشه بمان. همیشه کنارم باش تا با یک یک نفسهایت نفس بکشم.
همیشه باش، همیشه باش، همیشه باش تا حالم همیشه خوب باشد.
آرامش
میتونه برقِ تو نگاهش باشه وقتی در باز میشه و میاد تو …
آرامش
میتونه یک جور عَطرِ خاص باشه
که وقتی بغل دستت میشینه بوش میپیچه توی بینیت و سَر مَستِت میکنه …
آرامش
میتونه لبخند رو لباش باشه
وقتی بهش غر میزنی
یا لبایی که ” من کنارِتم ” رو توی گوشِت زمزمه میکنه …
آرامش
میتونه یک جُفت پا باشه
که وقت خستگیات سَرِت رو بزاری روشون
یا یک جُفت دست که بره بینِ خَرمَنِ موهاتُ گُم بشه …
ببین!
آدم به تنهایی هم میتونه آرامش داشته باشه، اما زندگی با عشق
یک طور غیر قابلِ وصفی شیرین میشه …
یک طور غیر قابل وصفی قشنگ تر به نظر میاد …
یک طور غیر قابل وصفی همه چیز بوی زندگی به خودش میگیره …
یک طور غیر قابل وصفی امید تو دلت خونه میکنه …
یک طور غیر قابل وصفی پر از نشاط و شادابی میشه …
میفهمی که چی میگم؟
از همان روزی که تو را دیدم
مفهوم عشق را درک کردم
و از آن روزی که با تو ازدواج کردم
مزه شیرین زندگی را چشیدم
بند دلم در دستان توست نفسم!
متن عاشقانه بلند احساسی
دوستت داشتم و در تمام راه، ترس از دست دادنت با من بود،
تو نور صبح های روشن بودی، امید بخش ترین، قشنگ ترین، گندمزار در خشک سالی بودی،
همه ترس من از دست دادن تو بود
عشق چه بی صدا در میزند و بی باز شدن در داخل میشود
بی پایان ترین عشق من
عزیزم
سالهاست جاده را برای آمدنت پر از عطر یاس کردهام
میدانستم میآیی و من منتظر آمدنت بودم
با فرشی از گل های زیبا و قلبی پر از شوق
آمدی و چه خوش بود آمدنت
و چه بیرنگ شد انتظار در نگاه زیبای تو
و من
پر از بهانه با تو بودن شدم
کاش میشد بهانهها را جوابی شایسته داد
کاش نگاه دل فریب تو ماندگار و همیشگی بود
و من
سالها از تپش قلبم برای تو قدرتمند میشدم
با این همه قدر دان تک تک لحظههای با تو بودنم
حتی اگر شایستگی ماندن در کنارت را نداشته باشم
به خود میبالم که با تو بودن را هر چند اندک تجربه میکنم
و سالها خاطرم از حضور روشن تو پر نور خواهد بود
و همچنان راه از عطر حضور تو تا بیانتها معطر
لحظههای با تو بودن زیبا و فراموش ناشدنی است
و من میخواهم تا باز زیباترین لحظهها را با تو تجربه کنم
بیانتهاترین عشق من دوستت دارم
به رسمِ “رفاقت” برایت دعاهای خوب می کنم ؛
دعا می کنم خنده هایت از تهِ دل باشد ، و غم هایت سطحی و زود گذر
دعا می کنم راه موفقیتت هموار باشد و انگیزه های صعود و پروازت ، بسیار …
دعا می کنم هیچ وقت در پیچ و تابِ زمانه ، بی پناه نباشی،
هرگز دلت نگیرد،
و چشم های روشنت، هرگز خیس و اشک آلود نباشد !
دعا می کنم عاشقِ کسی باشی ؛
که عاشقت باشد،
و کسانی کنارت باشند ؛
که تو را می فهمند و هوای دلت را دارند …
من خوشبختی ات را ، شادی ات را ، آرامشت را ؛
من آرزوهای زیبای تو را آرزو می کنم …
آرزو می کنم به معنای واقعی “زندگی کنی” …
هر بار که ذهنم مشغول میشه،
تنها به عشق و محبت تو فکر می کنم
تا روحم آسوده خاطر شه و آرامش پیدا کنه!
این قدرت عشق و محبت توئه عزیز دلم!.
ناگهان تو از راه رسیدی
و خوشبختی مانند پروانه ای بود
که پر زد و روی شانه هایم نشست
- ۰۰/۰۱/۰۸